سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
رسول خدا فرمود : «نزد خداوند، هیچ چیز دشمن تر از خانه ای که بر اثرطلاق ویران شود، نیست» . سپس امام صادق علیه السلام فرمود:«خداوند ـ عزّوجلّ ـ، به سبب دشمنی ای که با جدایی داشت، درباره طلاق تأکید ورزید و سخن را در آن باب، بارها بازگفت. [صفوان بن مهران ـ از امام صادق علیه السلام نقل می کند ـ]
 
امروز: یکشنبه 04 اردیبهشت 21

عبدالحسین کشتکارنوشت :

چندیست زیاران ِ قدیمی   خبری نیست

ازآن همه خوبی و محبت  اثری نیست

چشمم به درو گوش به گوشی و دلم تنگ

درکوچه ی تنهایی ما   رهگذری نیست

درپاسخ نوشتم :

بی یاد ِ توام صبحی و شام و سحری نیست

وآن نیز بجز آه و بجز چشم ِ تری نیست

من   مرغک ِ گم گشته ی  آواره ترینم

صد تیر بلا هست و مرا بال و پری نیست

خرداد1391


 نوشته شده توسط محمد غلامی در دوشنبه 91/3/22 و ساعت 9:43 صبح | نظرات دیگران()

سعدی اینک ز طرابلس به کجا خواهد رفت که به کار گِل ننشانندش فراموش کرده ام شعر از کیست اما بعد از شنیدن بازنشستگی محمد غلامی، دوست، استاد و شاعر خوب دشتستان که هنوز از عنفوان بازنشستگی لذتی نبرده و از ربیعان آن تمتعی نیافته راهی کنگان و شاید عسلویه اش کرده اند و من مرتب این شعر را زمزمه می کنم که می دانم نه به میل رفته است و با موی سپید قصد کاری کرده است و نه خیام است که قصد می کند و بگوید «با موی سپید قصد می خواهم کرد». غلامی اینک باید بنشیند و ناگفته هایش را با خاطری آسوده بسراید نه غم نان داشته باشد و تشویش جهان که به ناچاری پناهنده شود در کنگان.

ای دوست هماره در میان جانی

ماییم صدف تو درّی و مرجانی

 آواز تو می نیوشم از باغ بنار

ناخواسته گر چه ساکن کنگانی

 با پیامی جناب فتحی آگاهم کرد که در اندیشه تجلیل از دوست گرانسنگ و استاد مسلم شعر، آقای محمد غلامی است که امیدوارم این گونه یادواره ها مستدام باد و خود بهانه ای شد تا بار دیگر و با دقتی مضاعف «در سایه سار سنگ» را نگاهی بیندازم و بر لذتم بیفزایم. طبیعی است اگر به دشتستان عشق می ورزد علی الخصوص به بنار که شعرهایش بیانگر آن است. در این کتاب شعرهایش خزانیه ای است که ردپای بهار را در آن ها می توان جستجو کرد؛ بهاری که کودکی شاعر را تداعی می کند و اینک خبری از آن نیست و تصویرهایی که کمتر بی نخل است. غلامی، شاعری تصویرگراست و واج آرایی در عنوان کتاب زیبایی را دو چندان کرده است. شاعر خواننده را با طبیعت دشتستان آشنا می کند، دست او را می گیرد و تصویرهایی از طبیعت بنار را در ذهن خواننده مجسم می کند که شعر تجسم صورت های خیالی شاعر است. « در پشت گاهواره ی نخلستان/ دستان سبز نخل/ لبریز می شود/ از شروه های باد آنگاه تازیانه توفان/ و کبکاب/ رقصی میان آینه ی آب» ص 14. نه وزن شاعر را رها می کند و نه شاعر وزن را و در بیشتر شعرها قافیه ها بدون اینکه شاعر بخواهد آمده است و چه زیبا آمده. « بر سر فواره های سبز/ پر هیاهو آبشار مرگ/ عشق یعنی غنچه یعنی برگ دور از چشمان گل ها/ طعنه های تلخ خار مرگ/ رُسته اندر باغ/ از دم توفان بهار مرگ» ص 39 با اندکی تلخیص. در شعر «عمری...» ص 27 چه زیبا تصویر و صدا را با هم آمیخته خواننده هم می بیند و هم می شنود «سم ضربه های اسب به تقریب» به قول نیما قافیه زنگ پایان است و غلامی چه خوب می نوازد در شعر دور از درخت باغ افق لاله زار شد/ دور از درخت/ کرانه ی چشمم بهار شد هر چند زبان شعر در سایه سار سنگ زبان معیار است اما ردپای واژه های محلی در شعر کاملا نمایان است، انگار می ترسد که واژه ها فراموش شوند و در جای جای شعرش واژه ها را زنده می کند. «... جالیزبان پیچیده بر لوکه/ گوش به فریاد تیترون می سپارد/ که البته تیترون در پانوشته باید «دیدمک» معرفی می شد. و واژه هایی چون «ترت». «کروشه» «پرونگ و پنگاش» و غیره... چند سال پیش اختلافی بین دشتی و دشتستان در گرفت بر سر هویت فایز که البته فایز متعلق به همه است وکسی که مورد قبول عامه قرار گرفت پس نباید حد و مرزی برای آن قائل شد. اما در شعر «پیش از این ...» خطاب به فایز به جای «گز دراز» «گزدان» آمده است که گزدراز در دشتی است و محل تولد فایز «گزدان» در دشتستان که البته به عنوان مزاح نوشتم که شاعر یقینا عمدا نگفته است بل سهوا و ما دشتی ها به دید اغماض می نگریم؛ به هر حال «در سایه سار سنگ» زیباست و زیبا می ماند. در گلبنگی ز گلبانگ تو بوی مل شنیدم چو آواز خوشت بلبل ندیدم میان برگ برگ سبز گلبنگ ز هر گلواژه اش صد گل بچیدم درست بر عکس سایه سار سنگ، گلبنگی بهاریه ای است که شاعر زیبایی های دشتستان را به تصویر کشیده است. می ترسم هر چه بگویم جان کلام را ادا نکرده باشم به این دوبیتی زیبا بسنده می کنم که خود گویای همه چیز است. لولت تا گل دلخواه نادن ری پهنی جیگر مو آه نادن چیشلت وختی می خواسن بسازن دو تا دریا میون ماه نادن البته استاد در «گُلبنگی» دعای خیری در حق من کرده اند که متاسفانه مستجاب شده است.


 نوشته شده توسط محمد غلامی در یکشنبه 91/3/21 و ساعت 8:26 عصر | نظرات دیگران()

  با آرزوی موفقیت برای استاد عزیزم جناب  غلامی با شعری به استقبال از «بهار دشتسون» که با این بیت آغاز می شود سخن را به پایان می برم:

عرق نشس سحر گینی پیشونی آسمون مسه

زده هف خال و بسه سینه ریز کهکشون مسه

   ***

 بهار اندن و انگاری ایسا پیر و جوون مسه

ز می سوز آوین از سوزیش هفت آسمون مسه

 گل زرد و گل سرخ و گل شب بو که هن آبی

و هر رنگی که می وینی چه بو سوز و کلون مسه

 گل روغن دزو، چیش گل گل اسب و گل بایُم

و بلبل تا می گرده دور شو چه چه زنون مسه

بوجیک و گاچی و پندو ودل زرد و کلاخ چیرو

دونیل و کومتر و کوگ و تُوی تو کوهسون مسه

مِل گل تا لور دشت زال وتا بیشو کشتو

کلل تا چه له و چارک بیشو تا بردخون مسه

درازی و میون خره و از چاووشی تا اوسوز

بیشو تا گزدراز اونجا فُیز با پریون مسه

همی جا سوز و اخوار خشو باد صبا مارت

 و ما هم گوش لس نشسیم بوینیم کی چسون مسه

 خور از شاعر خوش ذوک دشتسون رسی اینجا

یکینُم حاصل آ که شاعر شیرین زوون مسه

خور اندن که دُهتی دشتسو کاری و پیرشونی

 اگه موینش سفی هم بوسی محض شعرشون مسه

 اگه مین سفی می زه تو دشتسو گپ اول

خور پخشا کنین اونجا که یه پیری چنون مسه

 که ای مینش سیا هم بو سفییش وا می کو حکما

 ایسا کش فهمین کُلّ نخنگی دشسون مسه

بگی تو پیر یک وختی جوون ببین، جوونیشم

 چه ارزونش دین از دس اما ایسا گرون مسه

مگه مو از غلامی چُم کمن مینُم سفی تر نی؟

 سفی تر که هسن هیچی دلم هم بیش از اون مسه

 اگه مَسّی و مینی سر بشت خو مو سه ده سالن

 سفی واوی مینام مث مینی زال دسون مسه

غلامی که مث مو شر دیلو تو خرش نیسن

 سر کیفن و معنیشم کرارن بی گمون مسه

 نه داری می خو و نه ماجری فحش و خرنجش هن

 حِکَم داره که می گو بیشتر صدتا جوون مسه

 اما مو که وُ یه چیش خُرنکی بند دلم میوره

نمی پرسی که ای بی عار و بس خوار و زوون مسه

 دل شیراش میا تا یه خور از دشتسو مشنه

مث صدتا جوون دشتسو هی هی کنون مسه

خور پخشا کنین پیری تو خورموجن سفی گیسو

که سی محض سیه گیسا مث شیر ژیون مسه

 خلاصه هر کسی، هر جا هکو شیرین گپی، اینجا

 ز گهپای خوش اونا تنش تا داره جون مسه

گپ شیرین مزه محمد که فلفالی کنی فرهاد

نمی فهمی که سی شعر تو کُه بیستون مسه

بهارن فرکی بین دشتسون و دشتی اش نیسن

 همی که فصل گل میت هر کسی تو ای زمون مسه

کمالی اش گُ ات خوردن شراب ذوک انگاری

و اش گفتن غلامی مث یه فیل دمون مسه

یکین با بُرمکی مث مو دل پاکیت دین از دسن

که فیلت ایسو اش کردن هوای هندسون مسه

 وُ اِش گُ از غم مردم رخش زرد و دلش دردن

 عجب دردی که شی مین سفییش بی زبون مسه

 خلاصه جان محمد هر چه دوهتن اونجکو سی خوت

 ک اسماعیل تو شعرش سی خوش بی می خورون مسه

 


 نوشته شده توسط محمد غلامی در یکشنبه 91/3/21 و ساعت 8:25 عصر | نظرات دیگران()

سام گزبلندی برایم نوشت :

خورشیدِ دلم زروی ِتو روشن شد

ازمهر ِ تو صد کویر ِ دل گلشن شد

  باوربکن این نگاهِ  بی منـّت ِ تو

   بهر ِ دل ِ درمانده ام آویشن شد

درپاسخ نوشتم  :

گلپوش زبرگ برگِ گلپونه شدی

  بر تشنگی ام شرابِ تارونه شدی

          درد ِ دل ِ ما را زکجا دانستی

ای دوست ، که طعم ِعطر ِ بابونه شدی؟

خرداد 1386


 نوشته شده توسط محمد غلامی در یکشنبه 91/3/21 و ساعت 12:28 عصر | نظرات دیگران()

در چشم تو شورعشق ،  دیدن دارد

گل های رسیده ی تو     چیدن دارد

لب هات ، به وقت خنده   تا باز شود

برگی ست که چون عسل مکیدن دارد

برکه چوپان - اردیبهشت 1391


 نوشته شده توسط محمد غلامی در جمعه 91/3/19 و ساعت 6:37 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >
درباره خودم

ادبیات و فرهنگ
محمد غلامی
شعر ، خاطره ، مقاله و...

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 73
مجموع بازدیدها: 482939
جستجو در صفحه

لینک دوستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
کانون فرهنگی شهدا
بنارانه
اندیشه نگار
ل ن گ هــــــــک ف ش !
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دیباچه
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
طراحی سایت و تولید نرم افزار تحت وب
پارمیدای عاشق
افســـــــــــونگــــر
جاده های مه آلود
جوان ایرانی
عصر پادشاهان
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
بلوچستان
رایحه ی انتظار
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
نغمه ی عاشقی
بهارانه
محمد جهانی
پژواک
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
****شهرستان بجنورد****
کلکسیون تمبرخانواده شهید محمدسخنی وجمیله رمضان
+O
سایت طنز و کاریکاتور دکتررحمت سخنی
ما با ولایت زنده ایم
عمو
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
طراوت باران
نیمکت آخر
تنهایی......!!!!!!
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
هستی تنهاااااا.....
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
♥نقطه سر قبر♥
.: شهر عشق :.
تراوشات یک ذهن زیبا
پیامنمای جامع
بوی سیب
سایت روستای چشام
نرگس 1
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
به تلخی عسل
عشق
@@@باران@@@
دریایی از غم
غدیریه
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
.:مطالب جدید18+ :.
غزل باران
wanted
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
نوری چایی_بیجار
روان شناسی * 心理学 * psychology
صاعقه
تینا!!!!
مهربانی
خیارج سرای من است
شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة
مشق عشق ناز
سکوت پرسروصدا
دخترونه
ماه مهربان من
خودم وخودش

آشنایی با زبان تات
دلنوشته های یه عاشق!
علم نانو در زندگی
جامع ترین وبلاگ خبری
مهندسی پیوند ارتباط داده ها ICT - DCL
شایگان♥®♥
خواندنی های ایران جهان
احساس ابری
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
چیزهای جالب
متن ترانه ماندگارترین آهنگ های ایرانی
☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
جـــــــــــوکـ فــــــــــا
افسانه ی دونگ یی
محمدملکی
دوستانه
جوک و خنده
$عسل، شیرینی قلبها$
fazestan
زادگاهم بنارآبشیرین را دوست میدارم
قلب خــــــــــــاکی نوجوونی
Love
جزیره صداها
معماری
ساعت شنی
سایت گوناگون دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب پزشکی قانونی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب سالمندان دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب اورژانس دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
لوگوی دوستان
پیوندهای روزانه
خبر نامه